آشنایی با اصول داستان نویسی + کاربردی ترین نکات

آشنایی با اصول داستان نویسی یکی از مهارت های لازم برای بسیاری از انسان هاست. داستان نویسی علاوه بر پر کردن خلا های فکری انسان داستان ناگفته و نا نوشته خود افراد می باشد.

گاهی داستان نویس ناکامی ها و مصائب اجتماعی و طبیعی خود و روز گار خود و سر افراز بیرون آمدن از آتش سختی ها را در قالب داستان بیان می کند. و گاه باورها و دیدگاههایش را.

همچنین تجربه های بسیار با ارزش و گرانبهایی نسل به نسل به واسطه داستان به انسانها منتقل شده و می شود. از کودک تا بزرگسال و از پیر تا جوان همه به نوعی به داستان نیاز دارند.

در این مقاله از سایت آموزش نویسندگی فحوا، مطالب مورد نیاز شما در رابطه با آشنایی با اصول داستان نویسی بیان می شود.

داستان چیست ؟

در اصول داستان نویسی، داستان؛ تعریف کردن یک حادثه یا رویداد و خلق شخصیت ها و فضا هاست. گاهی داستان تمام اتفاقات زندگی یک شخص است، که به صورت فشرده بیان می شود و شخصیت های فرضی جای شخصیت های اصلی را می گیرند. داستان از قوه تخیل نویسنده بر می آید.

چرا انسانها به داستان نیاز دارند ؟ یکی از یافته های مشترک دانشمندان این است که داستان گویی، نوعی بازیِ شناختی است که ذهن انسان را صیقل می دهد و در بهبود عملکرد مغز تاثیر گذار است.

خواندن داستان به انسان این امکان را می دهد که دنیای اطراف خود را شبیه سازی کند و بتواند راهکارهای مختلفی را به ویژه در موقعیت های اجتماعی تصور نماید.

 جوزف کارول در دانشگاه میسوری سنت لوئیس می گوید: خواندن داستان چیزهای زیادی در مورد افراد به ما می آموزد و تمرینی عملی برای همدلی با دیگران و ایده پردازی ذهنی است.

تفاوت نویسندگی و داستان نویسی در چیست؟

نویسندگی به هر مطلبی که با نوشتن در ارتباط باشد گفته می شود. اعم از: داستان نویسی، خاطره نویسی، روزنامه نگاری، عکس نویسی و غیره . . . یعنی نویسندگی مفهوم بزرگتر وگسترده ای دارد و گاهی بی هدف نیز می باشد.

 اما در داستان نویسی اصولا مفاهیم بطور هدفمند در کنار هم قرار می گیرند تا مفهومی را منتقل کنند.

ویژگی های اساسی یک داستان 

همه ما قصه گو هستیم. همه ما در شبکه ای از داستان، زندگی می کنیم داستان سرایی قویترین نوع ارتباط بین مردم است. داستان ها با تاریخ دوران ما تنیده شده است.

ولی در باب اصول داستان نویسی باید بیان کنم که داستان نویسی آسان نیست. برای برخی این امر شهودی، یعنی یک خلاقیت و جوشش درونی است. ولی برای بقیه افراد تلاش و کوشش سخت نیاز است.

پشتکار و آموزش و فراگیری تکنیک ها نیاز است، تا بتوان داستان نویسی را به روش اصولی و صحیح آن فراگرفت.

برای آموختن اصول داستان نویسی باید دیدگاه و نقطه نظر داشت، باید شخصیت پردازی کرد و باید طرح و تضاد را بلد بود. اینجا می خواهم برخی از اصول داستان نویسی را بیان کنم: داستان ها عمدتا برگرفته از روایت‌های واقعی یا تخیلی است که افراد واقعی یا خیالی درگیر آن می شوند.

یک داستان با کلمات نشان داده می‌شود، حتی عکسهای آلبوم شما یا فیلم های تلویزیونی، داستانی را بیان می‌کند. یکی از مهمترین اصول داستان نویسی، داشتن هدف است.

به طور کلی هدف از داستان می تواند سرگرمی و یا ارسال پیام باشد.

طول یک داستان به قالب آن بستگی دارد. قالب هایی مثل؛ رمان، داستان کوتاه، داستانک و. . . طول داستان هیچ ارتباطی با کیفیت ندارد.

چگونه یک اثر موثر و جالب بنویسیم؟ سخن ما در این نوشتار بر روی قالب کوتاه ترِ داستان است و به ساختار اصلی داستان کوتاه و به نکاتی که باید در نظر داشته باشیم می‌پردازیم.

ساختار مناسب

در نوشتن داستان ساختاری اساسی وجود دارد که می‌توان از آن پیروی کرد تا به ساخت یک داستان به شیوه ای قابل فهم کمک کند و جریان داستان را حفظ کند.

  • برای داستان خود باید اسمی مناسب و حتی المقدور هیجان انگیز انتخاب کرد، اسم اولین تاثیر را بر خواننده دارد.
  • شروع یا مقدمه ، مقدمه داستان از اهمیت اساسی برخوردار است. این قسمتی است که می تواند توجه خواننده را به داستان جلب کند. می‌توان با خلاقیت بیشتر شروع بهتری داشت.
  • از اصول داستان نویسی، معرفی شخصیت است. خیلی مهم است که بتوانید شخصیت و یا شخصیت های خود را بنویسید. برای توسعه شخصیت های داستان می توان از دیالوگ هم استفاده کرد، امااز دیالوگ های کوتاه تر.
  •  همچنین از وارد کردن شخصیت های فرعی غیر ضروری باید خودداری کرد. هر شخصیت را باید با هدفی وارد کرد.

بیان داستان

اینجا جایی است که روایت داستان اتفاق می افتد وقایع رخ داده شده و شرح وضعیت در طرح نوشته می شود.

 در یک طرح داستان حتماً باید کشمکش وجود داشته باشد، که محور اصلی هر داستانی است. کشمکش چالش و نبردی است که بین شخصیت اصلی و نیروهای مخالف یا ضد قهرمان ها پیش می آید. کشمکش سوخت داستان است.کشمکش است که داستان را می سازد.

 در بحث اصول داستان نویسی به اوج و نتیجه گیری داستان می رسیم.

 وقتی کشمکش به مرحله حاد می رسد می شود نبرد بزرگ.

 در نبرد نهایی شخصیت اصلی نقشه بزرگ را می کشد و ضدقهرمان ها هم مقابله می کنند.

 ممکن است شخصیت اصلی به هدفش برسد یا نرسد. بعد از رسیدن شخصیت اصلی به هدفش ، او به یک نقطه تعادل جدید می رسد.

به طور معمول در هر داستان جایی که کشمکش و آن پیچیدگی طرح به پایان  رسید و شخصیت اصلی  به نقطه تعادل و آرامش نزدیک شد، داستان به نتیجه منطقی خود می رسد.

این آرامش نهایی با آرامش اولیه داستان فرق دارد، در این آرامش بعد از کشمکش یک اتفاق افتاده و آن تغییر است یعنی این شخصیت تغییر کرده و آدم دیگری شده و لحظه تغییر لحظه تاثیر است (جان ترابی کتاب آناتومی داستان)

برخی از ویژگی های خاص

در اصول داستان نویسی ـ  داستان باید  به شیوه ای جذاب به پایان برسد و البته لازم نیست به داستان پایان مشخصی داده شود. در نوشتن داستان خلاقیت لازم است. اما حقایقی را باید وارد داستان کرد که دقیق هستند و مطابق با حقایق پذیرفته شده جهانی اند. یعنی نباید حقایق و واقعیت ها را تغییر داد.

ـ داستان باید روان باشد. وقتی مجموعه ای از اتفاقات در حال وقوع است این جریان باید از یک نظم خاصی برخوردار باشد تا خواننده گیج نشود.

ـ از بکار بردن کلمات پر زرق و برق پرهیز شود. نباید کلمات سنگین و  پیچیده به کار برد.

بهترین داستان ها بدون پیچیدگی نوشته می شوند.

 پیچیدگی درکلمات و متن طرح داستان را دچار انحراف می کند.

از اصول مهم داستان نویسی  ،توجه به این جمله کوتاه از هِنری جنز است. « نشان بده نگو »

هنگام نوشتن هر داستانی به جای اطلاع دادن به خواننده، جریان و موقعیت را باید نشان داد، در این حالت خواننده داستان را با جزئیات حسی بیشتر تجربه خواهد کرد، تا صرفاً خلاصه ای از اطلاعات.

مثلا « راحت نگو زیباست زیبایی را با توصیف نشان بده » اینها زبان است.

داشتن دیدگاه خاص از اصول مهم داستان نویسی است. یک داستان نویس باید بداند که داستانش را چگونه بیان وروایت کند به صورت اول شخص ، دوم شخص ، یا سوم شخص.

اگر داستان به صورت اول شخص با ضمیر من بیان می شود، شخصیتی که داستان را بیان می کند بخشی از داستان است یعنی روایت و بیان داستان به مشاهدات و نظرات آن شخصیت محدود می شود.

در این صورت نویسنده خودِ آن شخصیت خواهد بود وهمیشه داستانِ او خواهد بود.  چون اوست که این داستان را بیان می کند.

 ایراد این نوع روایت این است که حس کنترل در کار کردن با یک شخصیت به نویسنده دست میدهد. و همچنین انعطاف پذیری محدودی را فراهم می‌کند چون بیان و روایت به تجربه منحصر به فردِ آن شخص محدود می شود.

در صورت دوم که شخص داستان را به صورت دوم شخص با ضمیر تو بیان می کند، راوی می‌تواند به طور خاص در داستان با شخصی صحبت کند و یا به طور کلی به « شما » اشاره کند.

اگر راوی  با شخصی در داستان صحبت کند پس او یک شخصیت درون داستان است و اگر به «شما» اشاره کند، در واقع اینجا راویِ یک داستان است که برای خواننده یعنی «شما» می نویسد.

مزیت این حالت این است که کمی انعطاف تر پذیر تر از  شخص اول است.

در این حالت دو نفر مطرح است یکی روایت کننده و دیگری خواننده « شما».

ایراد این حالت این است که می‌تواند گیج کننده باشد. اگر قرار است به خوبی از آن استفاده شود نیاز به کنترل دقیق دارد که اگر کنترل نشود داستان می تواند درهم و برهم بی دست و پا و حتی تحریک کننده باشد.

استفاده از دوم شخص  وقتی خوب است که راویِ داستانی باشد که با شخصیت دیگری صحبت می کند.

بنابراین داستان نویس مشخص کند که راوی مستقیماً با شخص دیگری صحبت می کند و از استفاده از« شما» به طور کلی خودداری کند مگر اینکه عمدی در کار داشته باشد.

حالت سوم داستان به صورت سوم شخص با استفاده از ضمایر« او ـ آنها» روایت می شود راوی داستان شخص دیگری را از بیرون تعریف می کند.

در این حالت نویسنده ممکن است با گفتن یا با نشان دادن ویا خلاصه کردن ویا تفسیر کردن  ؛ شخصیتها ، رویدادها و صحنه ها، داستان را روایت کند.

مزیت این حالت نسبت به دوحالت  قبلی در این است که بسیار انعطاف پذیر تر است استفاده از سوم شخص طیفی از روایت را از عینی (صرفا توصیفی) تا دانایی کل را ارائه می دهد.

استفاده از سوم شخص به نویسنده این امکان را می دهد که بدون مانع بین دنیای بیرونی و درونی یک یا چند شخصیت حرکت کند. البته که وقتی سوم شخص انعطاف ‌پذیری نهایی را فراهم می‌کند ممکن است کنترل آن هم دشوار باشد.

پس عاقلانه است که به وضوح شخصیت ها را از هم متمایز کنیم و تغییرات بین دیدگاه شخصیت ها را سازماندهی کنیم چرا که ممکن است دیدگاه و نقطه نظر شخصیت‌ها نیز تغییر کند.

تعیین مشخصات

تعیین مشخصاتِ شخصیت نشان دهنده تجربه انسان است. این شامل عناصر زیادی مثل بدن ،ذهن و شرایط اجتماعی است.

یک شخصیت باید بدن داشته باشد به این می گویند شخصیت پردازی فیزیکی.

نویسنده باید به شخصیت داستانی خود یک علامت خاصی بدهد، مثلاً سر کچل یا بینی بزرگ؛ به خواننده خود اجازه دهد تا شخصیت اورا ببیند.

علاوه بر این یک شخصیت باید فکر و احساس کند به این می گویند شخصیت پردازی روانی؛ به شخصیت خود؛ افکار، فرضیات، تعصبات، احساسات، تردیدها، ترس ها، امید ها و رویاهای خود را بدهد.

به شخصیت خود میل به تخیل بدهد. یعنی که در زمان های سخت، تخیل گرسنه ای را دارد که گرسنگی را به نحوی تحمل می کند. در وا قع نویسنده باید به خواننده این فرصت را بدهد که ابعاد درونی شخصیت ها را درک کند.

ابعاد درونی تاثیر عمیقی بر رویدادهایی که در داستان رخ می‌دهند دارند. مثلا شخصیتی که خودخواه است، شخصیتی که نمی‌خواهد تحت کنترل باشد ، شخصیتی که بستنی می خواهد یا برای نجات سگ همسایه فکر می کند.

تعیین این ها اغلب سخت است. اما وقتی نویسنده به وضوح تصمیم می گیرد که شخصیت داستانش چه می‌خواهد باید شخصیت را از دستیابی به آن خواسته محروم کند. حال چه به صورت داخلی که شخصیت داستان از درون با آن دست و پنجه نرم می کند و یا از طریق مبارزات بیرونی، از دستیابی شخصیت به آن خواسته ها جلوگیری کند.

از اصول مهم داستان نویسی این است که مبارزه و کشمکش  بخش عمده ای از داستان را تشکیل می‌دهد.

ممکن است ساده به نظر برسد اما توسعه مبارزات یک شخصیت نیاز به تمرین زیادی دارد.

نویسنده طبیعتا از این حالت بیزاراست و دوری می‌کند، اما به عنوان یک داستان نویس باید آن را در آغوش بگیرد و حتی آن را دستکاری کند.

نویسنده با مهارت و توانمندی از شخصیت داستانش سوء استفاده می کند و حتی خواننده را تحت تاثیر قرار می دهد. به همین دلیل است که خواننده داستان را می خواند.

نشستن و خواندن مبارزات یک شخصیت در داستان با رسیدن به نتیجه همراه با آن شخصیت در داستان؛ اینها برای خواننده لذت بخش است. از توانمندی نویسنده بر می آید و نویسنده باید این فرصت مبارزه و گرفتن نتیجه را به خواننده بدهد.

گویا خواننده در کنار شخصیت داستانی مبارزه می کند و به نتیجه می رسد. نویسنده اگر شخصیت داستانش را دوست دارد از سوء استفاده از او باید اجتناب نکند ، باید شخصیت داستانش رنج بکشد.

می‌تواند پایان همه چیز را درست کند او باید به خواننده این اجازه را بدهد که جهان را از چشم شخصیت داستانش ببیند، آنچه را که او می‌خواهد بخواهد.

در آخر باید به شخصیت داستان شرایط اجتماعی بدهد.

پول، آموزش، خانواده، دوست، مذهب، سرگرمی، ذوق، خواص مرکب و اینها را به کاراکتر داستانش بدهد وبه خواننده نیز اجازه بدهد که دنیا یی را که شخصیت داستان از آن آمده است را ببیند.

چند اصل مهم در داستان نویسی

در خلق اثر و نوشتن یک داستان لازم است که این اصول رعایت شود.

  • صبر و دوری از عجله: یکی از اصول طلایی داستان نویسی صبر است ؛ نویسنده باید با آرامش خلق اثر خودرا پیش ببرد.
  • ایده، نویسنده برای نوشتن داستان ابتدا باید ایده داشته باشد یعنی بداند که در مورد چه موضوعی می خواهد خلق اثر کند.
  • طراحی داستان: نویسنده باید طرح کلی داستان را در ذهنش داشته باشد او باید برای داستانش اسمی مناسب با موضوع انتخاب کند. تا مخاطب به خواندن داستان ترغیب شود.
  • شخصیت پردازی : نویسنده باید قبل از شروع داستان شخصیت های اصلی و فرعی داستان را خلق کند و در طی داستان آنها را به خواننده معرفی کند. شخصیت پردازی باید به گونه ای باشد که خواننده بتواند با شخصیت های داستان ارتباط برقرار کند .
  • نوشتن داستان: پس از گذر از مراحل یاد شده اینک زمان مناسبی برای نوشتن داستان است .در طی نوشتن نویسنده سعی کند از موضوع اصلی خارج نشود.
  • از اصول داستان نویسی، پیروی از اصول وقواعد دستور زبان فارسی است. یعنی ضمن خلق داستان جذاب سعی کند داستان حالت عامیانه پیدا نکند و واژه ها را در موقعیت صحیح آنها بکار ببرد.

همانطور که هنر جنگ عمدتاً شامل استقرار قوی ترین نیروها در مهمترین نقاط است، هنر نوشتن نیز بستگی زیادی به قرار دادن قوی ترین کلمات در مهمترین مکان ها دارد.

  • یکی از مهم ترین نکات دراصول داستان نویسی، ترتیب کلمات است. تاکیدی ترین جای یک بند یا جمله، پایان آن است.

این نقطه اوج است. و در طیِ مکثِ لحظه‌ای که در پی می‌آید، آن کلمة آخر همچنان درذهن خواننده طنین‌انداز می‌شود. در واقع حرفِ آخر را می زند.

انواع داستان

داستان کوتاه: در داستان کوتاه معمولا در چند صفحه و به صورت مختصر ماجرا تعریف می شود.

 داستان بلند یا رمان: که بسیار طولانی تر از داستان کوتاه است وحتی برخی ازرمانها در چند جلد و به صورت کاملا مفصل نوشته می شود.

داستانک: داستانی که از داستان کوتاه هم کمتر است.

چند نکته مهم در زمینه داستان نویسی

  • در نوشتن داستان از جملات سخت وسنگین وقدیمی کمتر استفاده کنید .
  • در نوشتن خلاقانه عمل کنید داستان باید زاده تخیلات خود شما باشد.
  • موضوعات جالب را برای نوشتن انتخاب کنید از موضوعات پند گونه قدیمی که هیچ جذابیتی برای خواننده نداشته باشد خود داری کنید.
  • مخاطب خود را مشخص کنید، اینکه مخاطب شما کودکان هستند یا بزرگسالان در نحوه نوشتن شما، موضوع و لحن بیان شما تاثیر دارد.
  • از بیان جملات تکراری بپرهیزید که از جذابیتِ داستانِ شما می کاهد.
  • در نوشتن، هدف اصلی باید خلق اثری ماندگار وزیبا باشد واهداف مالی در مراحل بعدی قرار بگیرد.
  • از شروع نوشتن نترسید، نوشتن سخت نیست شروع نوشتن سخت است.  نوشتن حین نوشتن شکل می گیرد؛  قدم به قدم و به تدریج نوشته های خود را اصلاح کنید.  نوشتة خوب هنگام باز نویسی وویرایش ساخته می شود.

بسیاری از افراد به نوشتن علاقه دارند اما هنگام شروع دچار شک وتردید شده و می ترسند نتوانند داستانی خوب وخواندنی بنویسند. حتی نویسندگان بزرگ و مشهور هم در ابتدا نوشته های عالی نمی نوشتند.

ترس یکی از عواملی است که ما را از انجام دادن کاری باز می دارد . برخی از افراد با وجود علاقه زیادی که به نوشتن داستان دارند و یا استعداد نهفته ای که در وجود خود احساس می کنند، از قلم به دست گرفتن می ترسند و شانس نوشتن یک داستان را از خود می گیرند. این افراد باید بدانند که معمولا نویسنده های بزرگ هم معتقدند که اولین داستانهای آنها چندان چنگی به دل نمی زند.

این به آن معناست که حتی اگر داستانی که برای اولین بار می نویسید جالب وخواندنی نیست، یا از اصول داستان نویسی پیروی نکرده اید و یا دارای اشتباهات دستور زبان می باشد، باز هم نباید ناامید شوید.

شما می توانید به تدریج اشتباهات کار خود را در یابید و بعد آنها را اصلاح کنید تا در نهایت بتوانید داستانی زیبا و پخته خلق کنید. پس از نوشتن، نوشته هایِ خودرا منتشر کنید. پستو نویسی نکنید بگذارید نوشته هایتان آفتاب بگیرند. ( شاهین کلانتری )

یکی از اصول مهم در تقویت هنر داستان نویسی، خواندن است.خواندن شامل همه موارد؛ اعم از دریافتهای زندگی، تجربیات زیستی، خوراک ذهن: (آنچه را که دیدیم ،شنیدیم، و با آن زندگی کردیم ) مصرف محتوا (خواندن کتاب )می باشد.

 کتاب بهترین معلم نویسندگی دنیاست کتاب « کنجکاوم چه خواهم نوشت »زیگموند فروید برای شروع کار نوشتن راهنمای مناسبی است.

اگر چه کتاب های زیادی در زمینه داستان نویسی و اصول داستان نویسی نوشته شده است که شما را به عنوان یک نویسنده تازه کار یاری می کنند، اما منظور ما از کتاب خواندن صرفا خواندن کتابهایی در مورد اصول داستان نویسی نیست. کتابهایی در حوزه: روانشناسی، داستانی، فلسفی، تاریخی، ادبیات، دینی و حتی جغرافیایی که در خلق اثر و شناخت مخاطب و فرهنگ ها  به شما کمک می کنند.

افرادی که مطالعات زیادی دارند و بیشتر از سایرین کتاب می خوانند و با کتابها ارتباط خوبی دارند معمولا توانایی زیادی در نوشتنِ داستان دارند.

توصیه های مفید  

پس توصیه می شود اگر به داستان نویسی علاقه دارید ولی احساس می کنید که علم و استعداد کافی در این زمینه ندارید بیشتر مطالعه کنید و سعی کنید از داستانهای متفاوت و متنوع از نویسندگان مختلف بخوانید که این کار به قوه تخیل شما نیز کمک زیادی می کند و می دانید که تقویت قوه تخیل راه خوبی برای مهارت یافتن در هنر داستان نویسی است.

بعد از توصیه به مطالعه، توصیه به  نوشتن صفحات صبحگاهی و یادداشت روزانه است. حفظ کمیت در نوشتن، کیفیت را بالا می برد. در روزانه نویسی  از تجربیات روزی که درآن هستید بهره بگیرید؛ از دیده ها وشنیده ها وخوانده ها یتان.

 یادتان نرود اول روایت کنید بعد تفسیر؛ اول شرح رخداد ،بعد شرح نکات، اول آزاد نویسی، بعد بازنویسی.(شاهین کلانتری)

انسان می تواند  به تمام اهداف وآرزوهایی که حتی از فکر کردن به آنها  هم ترس دارد، برسد . تنها با آموزش و مطالعه است که به این موفقیت دست می یابد.

نمونه هایی از یادداشت های روزانه

یک یاداشت روزانه از دکتر جرالد جمپالسکی (کتاب ازش چی یاد گرفتی)نویسنده احمد جوکار

امروز وقتی برای سخنرانی به « دنور »می رفتم، جایی توقف کردم تا کفش هایم را واکس بزنم . دوستی همراهم بود.

همان طور که مشغول صحبت بودیم متوجه مرد واکس زن شدم ،که با شوقی عجیب ، کفش های مرا واکس می زد. باور کنید کفش های من تا به حال ، چنین ظرافت و مهربانی و توجهی را از کسی دریافت نکرده بود.

 مرد، که لبخند زیبایی بر لب داشت، به نظر می رسید که دارد از این کار لذت می برد، بیشتر از پانزده دقیقه طول کشید تا کفش هایم را واکس بزند.

 وقتی به او گفتم : « هیچ کس با چنین توجه وظرافتی به کفش هایم نرسیده بود .» گفت :« این هدیه ای به خداست.» وقتی منظورش را پرسیدم، گفت:« چون یکی از بنده های خدام و عشق و برکت زیاد خدا رو هر روز تو زندگیم می بینم،احساس خوشبختی می کنم وبه خاطر تشکر از خدا ،هر کاری رو که انجام می دم می گم اون هدیه ای برای خدا . من حضور خدا را همه جا می بینم و حس می کنم .»

تماشای او برای من مانند تماشا کردن عابدی غرق درنیایش بود. تواضع و شادی عمیقی را در وجود آن مرد ، احساس کردم . او به من نشان داد با هر سلام به دیگران ، با هر کاری که انجام می دهیم ، حتی واکس زدن ، می توان هدیه ای برای خداوند فرستاد.

امروز یاد گرفتم که : کاری که انجام می دهیم مهم نیست ، بلکه چگونگی انجام آن اهمیت دارد. امروز فهمیدم خدا را باید در زندگیم پررنگ تر کنم خیلی خیلی پررنگ  . . .

 یک یادداشت روزانه از استفان کاوی

 امروز در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند، یا سرشان به چیزی گرم بود.در مجموع، فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر بر قرار بود تا این که مردی با بچه هایش سوار اتوبوس شد. بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه های سر و صدای زیادی راه انداختند و مدام چیزی را به طرف همدیگر پرتاب می کردند. یکی از بچه ها با صدای بلند گریه می کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می کشید. خلاصه اعصاب همه مسافران خُرد شده بود، اما پدرآن بچه ها که دقیقاً در صندلی جلوی من نشسته بود اصلا به روی خود نمی آورد و غرق در افکارش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و اعتراض کردم: « آقای محترم نمی خواین جلوی  بچه هاتون رو بگیرین ؟ »

مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی افتاده، کمی خودش را روی صندلی جابه جا کرد و گفت: « بله حق با شماست. واقعا متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی گردیم که همسرم، مادر همین بچه ها، نیم ساعت پیش اون جا فوت کرد من واقعاً گیجم و نمی دونم به بچه ها چی بگم.  نمی دونم که خودم باید چه کار کنم. » بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.

   بلافاصله نظرم عوض شد و دلسوزانه و آن مرد گفتم: « واقعا منو ببخشین، می تونم کمکتون کنم؟ »

 امروز یاد گرفتم که ما با انتخاب نوع نگاه و تفکر مان درباره دنیای پیرامون مان و اتفاقاتی که برایمان می افتد احساسات و رفتارمان را انتخاب می‌کنیم و از همین طریق آن چه را که هستیم یا خواهیم شد تعیین می کنیم.

یک یادداشت روزانه از تیتزیانو اسکارپا کتاب داستان پرداز زندگی ( امروز یک پرنده مرده پیدا کرد.)

امروز توی حیاط پشتیِ خانه، زیر پنجره حمام یک پرنده مرده پیدا کردم. خیلی ها این اتفاق را به فال بد می گیرند. خیلی‌ها هم آن را نشانه‌ای از یأس،  هبوط  فرشتگان و آرزوهای بر باد رفته می‌دانند: مرغ دریایی بودلر، پرندگان مرده در کتاب های توماس برنهارد . . .  برداشت پیامی شخصی، از مرگ یک موجود زنده کار شرم آوری است.  برای همین خودم را مجبور کردم فراتر بروم و بدون برداشت شخصی، جسد را بررسی کنم.  خجالت می کشم این را بگویم، اما نتوانستم بفهمم چه پرنده ای بود.

 حتما چند روزی از مردنش گذشته، آخر دل و روده هایش بیرون ریخته بود واز  شکمش کرم در می آمد، حشرات ریزی چشمش را خورده و حفره چشمش را کامل خالی کرده بودند؛ سوراخ چشمش به بزرگی نصف کله اش بود: تصویر دنیا آخرین لحظه ها را برایش  سپری می‌کند.

پرنده عادت داشت از بالا، کل دنیا را با نگاهش در آغوش بکشد. حالا آن تصویر دارد محو می شود. توی باغچه کوچک حیاط پای دیوار خاکش کردم تا از نور خورشید در امان بماند.

جاروبرقی

 از سال های دهه هفتاد شبی را مهمان خانواده روستایی در یکی از دهات دورافتاده الموت قزوین بودیم.

 مقصد قلعه مرکزی  حسن صباح بود. ابتدا برای نماز و بیتوته به مسجد روستا رفته بودیم که یکی از نماز گزاران میان سال مسجد ، ما را به خانه خود دعوت کرد. ما هم رفتیم. شام نان بود و ماست محلی . هوای تاریک بیرون ، اتاق های گلی خانه را محاصره کرده بود و چراغ نفتی عتیقه ای ، یک تنه می سوخت و نور دل انگیزی را در فضای نمناک اتاق پخش می کرد . مرد صاحب خانه ، از بی آبی ان سال می گفت و از این که جوان ها به شهر می روند و بر نمی گردند ف شکایت ها داشت .  یکی از دوستان گفت برای آنکه  جوان‌ها به شهر نروند  باید شهر را به روستا بیاورید. مثلا برق بکشید بعد ، شروع کرد از محاسن و فواید برق گفت.از جمله گفت:  الان دیگر  کسی خانه اش را با این جاروها تمیز نمی کند. همه جارو برقی دارند. همین جا بود که پیرمرد گفت: جاروبرقی؟ مجبور شدیم برای پیرمرد، توضیح بدهیم که جاروبرقی چیست. حرفهای ما که تمام شد، گفت من قبلا هم اسم جاروبرقی را شنیده بودم اما فکر میکردم « جاروبرقی » همین جارو های علفی خودمان است که به آن برق وصل می کنند. شب موقع خواب به این تلقی و تصور پیرمرد از تکنولوژی جدید خیلی فکر کردم هنوز هم فکر می‌کنم و گمان می‌کنم تلقی و تصور شهرنشینان ما از پدیده های جهان مدرن چیزی شبیه به تلقی آن روستایی ساده از تکنولوژی است اگر جارویی که با علف های دراز می سازد، با چند متر سیم و یک پریز برق، جاروبرقی شود، ما هم با ماشین و اینترنت و سینما و گوشی های همراه انسان های مدرن می شویم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *