امروزه ضرورت نوشتن بر کسی پوشیده نیست و نوشتن جزء لاینفک زندگی انسان هاست و ارزش نویسندگی به شکلهای مختلف برای همه آشکار است؛برای بیان خود ُ علایق و انگیزه ها از نوشتن بهره می جوییم نویسندگی نقش مهمی در شناساندن فرهنگ یک جامعه دارد نویسنده تمام فرهنگ جامعه اش را در نوشته ها و داستان هایش به نمایش میگذارد.
هر انسانی برای کسب موفقیت در عرصه ای که فعالیت می کند باید بی وقفه تلاش کند اما تلاش به تنهایی راز موفقیت نیست بلکه در کنار تلاش و کوششی که می کند لازم است چیزهایی را بیاموزد و به توصیه هایی که افراد موفق در عرصه فعالیت دارند گوش دهد.در این صورت است که می تواند موفقیتش را تضمین کند قطعا هنر نویسندگی هم از این قاعده مستثنی نیست.
نویسندگی از کجا شروع میشود؟
برای شروع به نوشتن مثل شروع هر کاری فقط یک علاقه کافی است.حالا این علاقه هر دلیلی که می خواهد داشته باشد.علاقه، ما را در مسیر هدف قرار می دهد.
بعد از داشتن علاقه کوتاه ترین پاسخ نوشتن است.
برای نوشتن از کجا شروع کنیم؟ با نوشتن راجع به خودِ نوشتن،
چه شده به نوشتن رسیدیم ؟رابطه خودتان با نوشتن.
با نوشتن به نوشتن می رسید بهترین کار نوشتن است و در این مسیر اصلا به خودتان استراحت ندهید ، و کار را تعطیل نکنید جزءبرنامه اصلی تان باشد حتی در روزهای بیماری.پس باید نوشتن را به یک عادت تبدیل کرد عادتی روزانه و محکم.
واما علاقه به نوشتن به تنهایی نمیتواند کافی باشد باید مهارتهای خود را گسترش دهید. برای این کار باید در دورههای آموزشی شرکت کنید تا بتوانید توانایی و قدرت نویسندگی را افزایش دهید. از جمله مواردی که باعث افزایش توانایی شما برای نویسندگی میشود، این است که باید روزانه کتابها و روزنامههای مختلفی را مطالعه کنید.پس قدم دوم مطالعه کردن است.
آیا شده است متنی را بخوانید و احساس نا خوشایندی به شما دست بدهد؟ اگر چنین حسی به شما دست داده باشد ممکن است روزی دست به قلم شوید و دو سه خطی بنویسید . مطالعه پل موفقیت است.
به خصوص برای نویسنده شدن. هرچقدر بیشتر و بهتر مطالعه کنید به نفع شما است.
مطالعه کردن آسانترین راه برای فهم راه و رسم نگارش است. نویسندگان زبر دست عمری تلاش کرده اند و اثر برجستهای به یادگار گذاشته اند و حالا ما می توانیم به راحتی از تجربیات آن ها و شیوه های کارآزمودشان استفاده کنیم .
به عبارتی اگر روزی سه ساعت را صرف نوشتن داستان میکنید باید دو برابر آن را صرف مطالعه منابع مختلف کنید. همچنین باید برای افزایش مهارت نویسندگی خود در دوره های آموزشی شرکت کنید. قدم سوم در نوشتن کسب مهارت است استعداد را بامهارت اشتباه نگیرید، بین حرف و عمل فاصله هست و باید این فاصله را با آموزش و کسب مهارت از بین ببرید.
اما موضوع جالب تر این است که:
ریچارد رایت ضمن اعتقاد راسخ به کتابخوانی ، به نکته مهمی اشاره کرده است.او می گوید : « آنها که همیشه مطالعه می کنند هرگز نمی توانند واقعا چیزی بیاموزند ».
کمبود مطالعه، مانند « یکسره به مطالعه کتاب پرداختن و از تجربه، مشاهده و مشارکت بریدن »، زیان های جبران ناپذیری به برخی از نویسندگان که سایر لوازم را داشته اند وارد آورده است.
تمرین نوشتن:دیر یا زود با کلی واقعیت تلخ رو به رو می شوید که هر کدامشان می تواند دلیل محکمی برای کنار گذاشتن نویسندگی باشد اما در ابتدا لازم نیست نگران هیچ کدام از این دلزدگی ها باشید.
وقتی کلمه تمرین را می شنویم ناخودآگاه یاد کارهای طاقت فرسا می افتیم.
تمرین نوشتن نیز دقیقا یکی از آن کارهای طاقت فرسایی است که اگر علاقمندش نباشید فوق العاده خسته کننده است . پس قلم به دست بگیرید و دست به کار نوشتن شوید.
درباره چه چیزی بنویسیم:
برای نوشتن بهتر است از خاطرات روزمرتان شروع کنید. احتمالن به نظر تکراری و کسالت آور برسد اما دیر یا زود متوجه می شوید که در جز جز و لحظه به لحظه زندگیتان نکات شگفت انگیزی نهفته است که ارزش نوشتن دارند.اصلا منتظر ایده نشوید از تخیلتان از گفتگوی دونفر که از کنارتون عبور کردند بنویسید. میتوانید کلمه بنویسید کلمه کلمه کلمه مدام کار را ارزیابی نکنید یک درصد نوشته هاتون هم اگر به درد انتشار بخورد ارزش دارد.
جمله معروف آنی سکستون که میگوید:گاهی اوقات ده صفحه چرندیات می نویسم تا به یک جمله درست برسم خیلی الهام بخش هست پرنویسی وپر کاری شما را به مطالعه و مشاهده وا می دارد.
در بیان ضرورت و اهمیت نویسندگی به نقل قول هایی از بزرگان این عرصه اشاره می کنیم
شوپنهاور معتقد است : قاعده نخست نوشتن،داشتن چیزی برای گفتن است.
شوپنهاور فیلسوف و شاعر آلمانی در تقسیم بندی نویسندگان دیدگاه ذیل را ارائه می دهد. او اعتقاد دارد گروه اول نویسندگانی که تحت تاثیر زود گذر پدید می آیند و برای همیشه ناپدید می شوند.
دومین گروه درخشش خیره کننده تر از ستارگان ثابت دارند اما آنها نیز به زودی جای خود را وا می نهند و تنها گروه سوم در آسمان استوار ایستاده اند و با نور خود می درخشند و تمام قرون را به تساوی تحت سیطره خود می گیرند. در نهایت به دو دسته نویسنده اعتقاد دارد نویسندگانی که حرفی برای گفتن دارند و می نویسند و نویسندگانی که صرفا بخاطر نوشتن می نویسند.
سامرست موام نویسنده انگلیسی در خصوص زیانها و مخاطرات نویسندگی می گوید : نویسندگی به نویسنده « روح آزادی »می بخشد. برای نویسنده زندگی تراژدی است، اما نویسنده به یمن خویش پالایش می یابد. همه رنجها، ناکامیها، شکست ها، اندوهها، بیماریها، به یمن توانایی او به مواد و مصالحی تبدیل می شوند که او با نوشتن شان بر آنها غلبه می کند.
ویژگی های نویسندگان
از بارزترین ویژگیهای نویسندگان :
1ـ صبر: صبر داشتن یکی از المان های کلیدی برای هر نویسنده است. نویسنده حتی اگر زندگینامه هم می نویسد باید از صبر لازم برای تحقیق برخوردار باشد.
2ـ تخیل: یک نویسنده موفق باید تخیلی فوق العاده داشته باشد. نویسنده باید برای بهبود قوه ی تخیل بیشتر بنویسد وبیشتر بخواند وحتی برنامه های بیشتری ببیند.
3ـ وقف کردن: در مسیر نویسندگی نویسنده باید از خود بیشتر مایه بگذارد. این مسیر فداکاری بیشتری می طلبد. نویسنده هر روز بیشتر از روز قبل کار کند.
4ـ مهارت تایپ کردن عالی: این مهارت یکی از مهارتهای فیزیکی است که نویسنده به آن احتیاج دارد و باید سریع بتواند تایپ کند.
و از دیگر ویژگیهای یک نویسنده :
ذوق و قریحه ،پشتکار وتلاش، آشنایی با دستور و زبان فارسی، آشنایی با منابع و مواخذ، آشنایی باخصوصیات مخاطبان، تسلط داشتن بر موضوع، داشتن اطلاعات عمومی، قبول احساس مسولیت، ممارست و تلاش در فراگیری و آموزش ، اطمینان یافتن از بی عیب ونقص بودن طرح کلی می باشد.
شرایط و لوازم نویسندگی
از میان بردن طبیعت بدترین وهولناکترین نوع خودکشی وفرزند کشی است و تنها هنرمندان ـ ونه سازمان های حفاظت محیط زیست ـ هستند که می توانند عقل و عاطفه ی توده مردم ر انسبت به طبیعت برانگیزند.
از اسباب و لوازم تاثیرگذار بودن نویسنده، داشتن حس عاطفه به کودکان، لزوم طبیعت گردی ، خلوت گزینی ،جماعت گرایی می باشد هیچ داستان نویسی انگیزه ها را خام مصرف نمی کند. تبدیل انگیزه به موضوع یکی از اساسی ترین و خطرناک ترین مراحل نویسنده است.
چرایی نوشتن و درک نوشتن ، این مسئله ایست که هر نویسنده در تمام طول حیات نویسندگی خود، از آغاز تا انجام ، پیوسته در حال پاسخ گفتن بی صدا به آن است .
نویسنده نباید بگذارد که تصویر های اوفرسوده و مستعمل شوند. او اگر به دلائلی ، در صد نوشته خود صد بار پرواز پرندگان را توصیف می کند باید که حتی دو توصیف او به توصیفاتی که دیگران از پرواز پرندگان کرده اند شباهت نداشته باشد.
نویسنده ، بلاتکلیفی و در ماندگی فکری خود را به نمایش نمی گذارد تا، مثلا به مخاطبان ساده دل و مشتاق خود بگوید « من هم مانند شما هستم و همان سوالات مقدماتی فلسفی که برای شما مطرح است،برای من هم هست ».
نویسنده ، شرایط را می سازد، نه شرایط نویسنده را .
شرایط، بوجود آوردنی ست ، نه به وجود آمدنی .
باد، شرایط نامناسب را با خود نمی برد. غلبه باید کرد. (نادر ابراهیمی لوازم نویسندگی)
آستوریاس می گوید : داستان نویس باید برده داستان خود بشود؛ نوعی نظم اداری ذهنی . تو باید هر روز و در ساعت معین ،حداقل دو ساعت پشت میز کارت بنشینی ؛ حتی اگر چیزی برای نوشتن نداشته باشی ؛ چرا که تنها یک غفلت به قیمت از نو آغاز کردن آهنگ خلاقیت تمام می شود.
چه کسانی میتوانند هنرمند باشند؟
هنرمند شدن یک تعهد بزرگ است اما هیچ راه درستی برای یادگیری هنر وجود ندارد . هر کسی می تواند یک هنرمند باشد. شما به استعداد طبیعی یا توانایی جادویی نیاز ندارید، هنر دارای عناصری از مهارت است، درست مانند یادگیری نوشتن یک مقاله دارای تکنیک هایی است، حال اگر دراین مهارتها مراحل اولیه رایاد نگیرید، مطمئنا مهارت محدودی خواهید داشت! اما اگر تحصیلات شما این تکنیک هاو مهارت ها را دربر بگیرد، ماهرتر خواهید بود.
مهارتهایی که برای هنرمندشدن نیاز دارید
- استعداد هنری
- عزم و تعهد
- خود باوری
- توانایی ارائه وتوسعه ایده های خوب
- مهارتهای کسب و کار وخود تبلیغی
- توانایی فنی
- مهارتهای سازمانی خوب و توانایی برای رعایت ضرب الاجل ها
کلام آخر
نوشتن، بازی با نمادهایی است که خلق شده اند تا ما را به جاودانگی برسانند. آثار سعدی و بیهقی، آشیل و شکسپیر هنوز هم خواندنی است.
گذشتگان اساتید امروز ما هستند و ما از متون گذشته می آموزیم تا در آینده حرفی تازه تر بر روی کاغذ به جا بگذاریم. مخالف باشیم و یا موافق، سازنده فرض کنیم و یا به کل ویرانگر. قلم ها را که به کار بیندازیم زندگی از سر نوشته می شود. مجید زادخوست